زيباترين، چقدر غريبي ميان ما !
انگار خفته ايم ! انگار مرده ايم !
انگار رفته اي به بيابان بي کسي !
گويي نشاني نمانده از آن خيمه گاه نور !
شايد گسسته اي ! نه ! نه !
ما تو را از شهر تبعيد کرده ايم !
ما دل بريده مردم از عشق نا اميد !
ما مردم پليد ! آه اي فريد !
دل بسته اي به شفق چرا مهربان رفيق !!!
او خواهد آمد حتي اگر ما نباشيم ....