دعوتنامه - دیوانه دل
دیوانه دل

دعوتنامه

پنج شنبه 86 فروردین 2 ساعت 1:49 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

نه!دیگه عاشق نمیشم-چیه عاشقی-دردسر داره-آخرشم که چی-یک لحظه غفلت-یک عمر بی معشوقی!

اما به قول بچه ها گفتنی:روی قلبم نوشتم ورود ممنوع-عشق آمد و گفت:من بی سواتم!!

گفتم:بدون اجازه؟ گفت :ببین این آخریشه...

گفت: بیا دعوتنامه جنوب

گفتم :کی؟ من؟؟! من نه ، قصدش رو ندارم ...من و چه به این حرفا ، حداقل الان نه ، گفت: تو بیااین

آخریشه.

گفتم :یعنی چی؟خودشون دعوت کردن؟اگه آخریشه پس برگشتی توش نیست؛یعنی خلاص میشم؟

گفت:حالا آخرش معلوم میشه با دست پر، بر میگردی یا با دست پر ، پر می کشی؛اما بدون این هم آخرشه هم آخریشه.

یـــا علــــــــی ع



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط : در آرزوی شهادت : دلارام | نظر شما [ نظر]


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    شهادت را امیدی بود روزی...
    [عناوین آرشیوشده]