نمي شود که تو را ديد و عاشقانه نگفت
براي زمزمه هاي ترت ترانه نگفت
کنار حجم سکوت دريچه چشمت
سکوت کرد و غزلهاي عاشقانه نگفت
وقاصدک شدو از چشم خسته اش نگريست
به دستهاي لطيف تو آشيانه نگفت
چگونه مي شود آن سرخي لبانت را
مکيد و بعد کلامي به اين بهانه نگفت؟
- زريه نقره اي سينه تو را بوسيد
دعا نخواند و حديثي در اين ميانه نگفت؟
نمي شود نه نه هرگز نمي شود بي تو
مدام از غم و تلخي اين زمانه نگفت