شهیدی از نسل سوم، محمد عبدی - دیوانه دل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دیوانه دل

شعری از شهید عبدی

پنج شنبه 88 فروردین 13 ساعت 4:3 عصر

بسم رب الشهداء و الصدیقین

شعری از شهید محمد عبدی

آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم

ما آمده بودیم که تا وقت رسیدن
همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیریم

ما را بکش و مثله کن و خوب بسوزان
لایق که نبودیم در آن جنگ بمیریم
 

تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم
شاید که خدا خواست دلتنگ بمیریم

هرگز نکنم شکوه و ناله، نه گلایه
الحق که در این دایره خونرنگ بمیریم
 

شهید مهدی زین الدین:
منتظر واقهی ظهور کسی است که منتظر واقعی شهادت باشد. 

التماس دعا

یا فاطمه (س)



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط : در آرزوی شهادت : دلارام | نظر شما [ نظر]

    شهیدی از نسل سوم

    جمعه 87 آبان 10 ساعت 8:1 صبح

     

    بسم رب الشهداء والصدیقین 

    دیروز توی روضه حضرت زهرا (س) وقتی بی اختیار شدم.دست خودم که نبود.جیغ کشیدم .همه پریشان زده مرا نگاه کردند.نمی دانم چرا سینه ام داغ شد پهلویم تیر کشید.

    با خودم گفتم اگر ادعای شیعه حضرت زهرا (س) را دارم.باید از سینه یا پهلو شهید شوم.

    اگر یکی از این دو نشانه را نداشتم بدانید شهید نیستم.یک مرده مثل همه مرده های دیگر .فقط ادای شیعه ها را در می آوردم همین..

     بسیجی شهید محمد عبدی
    متولد 27 اردیبهشت ماه سال  1355

    شهادت صبح روز جمعه 16بهمن 1377 در مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر

                                         می رویم تا انتقام سیلی زهرا بگیریم...

    (وقتی بدنشو میخواستن از سیستان بیارن رفقا میومدن بهم میگفتن محمد گفته اگر اینطور شهید نشده بودم بدونید شهید نشدم! شما نظرتون چیه؟

    من از همه جا بی خبر گفتم دیگه این مطلبو جای دیگه نگید.خوب نیست.محمد قطعا شهید شده....

    وقتی بدنشو آوردن دیدم تنها یه تیر به سینه اش نشسته ومثل مادر سادات(س) سینه اش کبود شده........

    تازه فهمیدم که یه عمر با هاش بودم ونشناختمش........)
    استاد شهید

    وقتی کویر از همهمه افتاد ومنطقه آرام گرفت.از گوشه وکنار همه جمع شدند وبر بالین بی جان محمد آمدند.اوروی زمین دراز کشیده بود وسینه بر خاک داده بود. بالاتر از دست های او روی تپه خط سرخی ترسیم شده بود وزیر بدنش دلمه بسته بود.چقدر راحت وآرام بود.داغ هیچ گونه دردی را به چهره نداشت

    اما چرا

    روی سینه اش زخم بود .جای یک تیر...

    آری تمام بیابان با تپش آخر قلب او هم داستان شده بود:
    یازهــــــرا (س)
    ......................................................

    سفارش شهید محمد عبدی به بسیجیان

    بدانید که الگوی بسیج و بسیجیان امام خمینی(ره) است. بزرگ بسیجی عالم، خمینی(ره) است. به وصایایش گوش فرا دهید.سخنان ایشان را بر دیوار ها نقش کنید. در مدارس، در مساجد، در ادارات و کارخانه ها بنویسید و بگویید که اگر...از بسیج و بسیجیان غافل شوندبه آتش دوزخ الهی خواهند سوخت. این بیان امام راحل بود به همه ما. پس بدانیم که اگر عمل نکردیم باید منتظر عذاب الهی باشیم.

     .........................................................
    یا حق، یا علی(ع) مدد



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط : در آرزوی شهادت : دلارام | نظر شما [ نظر]


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    شهادت را امیدی بود روزی...
    [عناوین آرشیوشده]