سیاست ما عین دیانت ماست - دیوانه دل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دیوانه دل

وزیر زن؟ بله یا خیر!

جمعه 88 مرداد 23 ساعت 1:22 عصر

بسم رب الشهداء والصدیقین

السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة المظلومة، فاطمة الزهراء

این روزها بحث انتخاب وزرای کابینه دهم بسیار داغ است و هر فعال سیاسی در حد فهم و درک و اطلاعات خود به اظهار نظر در مورد این موضوع می پردازد.
اما آنچه توجه من را به خود جلب کرد مخالفت بعضی از افراد اعم از سیاسیون و روحانیون و زن و مرد، با انتخاب وزیر زن بود. بعضی ها به سخنرانی پرداختند و با این موضوع مخالفت کردند که اگر زن وزیر شود پس جایگاه او در خانه و تربیت بچه چه می شود؟! و یا بعضی دیگر نامه های آنچنانی نوشتند که اول و آخر نامه را خلاصه می کردی چند خط مفید از آن در می آمد که انتخاب وزیر زن باعث خوشحالی دشمنان و فمینیست ها و چه ها و چه ها می شود.
اما نکته اینجاست که اگر زنی به آن درجه از توانایی اعم از داشتن علم و تحصیلات و سوابق اجرایی متناسب با پست اجرایی برسد و خصوصیات و شرایط لازم را احراز کرده باشد آیا فقط چون مؤنث است نباید وزیر شود؟! آیا وزارت فقط به دلیل آنکه نام وزیر بر شخص می خورد با دیگر پست های اجرایی فرق دارد که اگر زنی در این پست منصوب شد زمین و زمان به هم خواهد خورد؟؟!! و ضمنا زنی که به این درجه از صلاحیت رسیده باشد طبعا سال ها پیش بچه هایش را تربیت کرده و اکنون نوبت فرزندانش است تا نوه های خود را تربیت کنند!!!! زیرا تحصیل علم و داشتن سوابق اجرایی زمان زیادی می برد.
و در اشاره ای به سیره امامان معصوممان نیز باید گفت که 50 نفر از آن 313 نفر معروف که حلقه اولیه لشکر حضرت صاحب العصر و الزمان (عج) را تشکیل می دهند، زن می باشند. آیا رسیدن به این صلاحیت و گرفتن اینچنین پستی از وزارت یک کشور بالاتر نیست؟
کار سیاسیون به جایی کشیده است که مدام از یکدیگر ایرادهای پوچ و بی اثر و بی هدف می گیرند و این به نظر می رسد یا برای کار شکنی کردن و ایجاد مزاحمت در کار دیگری است و یا برای ابراز وجود و اگر هم از سر خیر خواهی باشد بهتر است با مطالعه بسیار و اطمینان، نظرات خود را بیان کنند به خصوص در این شرایط بحرانی کشور که مقام ولایت هم فرمودند که هر حرفی را نباید گفت. و پیروی از ولی فقیه باید در عمل باشد نه فقط در گفتار.
بگذارید کشور در مسیر عادی خود پیش رود. ایجاد التهاب و تشنج و القای آن به مردم که بیشتر آن، از سوی سیاسیون می باشد به نفع حکومت اسلامی و مردم مسلمان نیست.
یا علی (ع) مددی



نوشته شده توسط : در آرزوی شهادت : دلارام | نظر شما [ نظر]

قبل و بعد از مناظره

یکشنبه 88 خرداد 17 ساعت 1:7 صبح

بسم رب الشهداء و الصدیقین

السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة

 

زمان: ایام انتخابات دهم دوره ریاست جمهوری-قبل از مناظره موسوی و احمدی نژاد


اوضاع تبلیغاتی درهم و برهم بود. هر کسی حرفی می زد. همه احزاب و جناح ها به دولت نهم در برنامه های تبلیغاتیشان حمله می کردند. از گوشه و کنار و در سایت ها می شنیدم و می خواندم که خانواده فلان شهید و بهمان شهید از فلانی حمایت کرد. ساعتی بعد خبری دیگر اعلام می شد که پدر و مادر و خواهر برادرهای فلان شهید از دیگری حمایت می کنند.

کاندیدای مورد نظرم را انتخاب کرده بودم اما از این همه اختلاف نظر دلم گرفته بود. از اینکه می دیدم هر کسی خود را مدافع و پیرو خط امام می داند اما حرف هایشان با هم نمی خواند و هزاران حرف از طرف امام مطرح شده است.

دلم گرفته بود، نه غصه دار بودم. از آن نوع غصه ها که در چهره نمایان است و نمی توان آن را پنهان کرد. غصه دار بودم از اینکه می دیدم رهبرمان مدام در سخنرانی هایشان به وضوح حرف هایی را می زنند اما در این بازار قدرت آنقدر گرم شده اند که توجهی به فرمایشات رهبر نمی کنند. آنقدر ناراحت بودم که صدایم گرفته بود و حتی نمی توانستم اعتراضی به این مساله بکنم. تنها توصیه ای که به من شد از طرف مادرم بود که به جای سکوت و غصه، پیشنهاد فعالیت تبلیغاتی را به من داد اگر چه باز هم سکوتم را نشکستم و بغضم را نیز.

سالروز آزادی خرمشهر بود و تصمیم گرفتم مطلبی در مورد شهید سید محمد جهان آرا در وبلاگ بزنم. برای اولین بار به طور تقریبا کاملی خودم نیز با سوابق و قدرت و ایمان محمد جهان آرا آشنا شدم.

به ذهنم رسید که اگر شهدا بودند در این معرکه چه می کردند. از یکی از همرزمانشان پرسیدم. سکوت کرد. شاید او هم دلش گرفته بود..

گفتم اگر جهان آرا، همت، باکری بودند در این آشوب و بلوا چه می کردند؟

گفت به فلانی و بهمانی و .... نگاه کن ببین الان چه می کنند. آنها هم مانند همین هایی بودند که اسمشان را آوردی و اگر شهید می شدند به مانند آنان آوازه شان بلند می شد. گفت که همه اینها ولایت مدارند و چون آقا به وضوح این دولت را تایید کرده است پیرو آقا هستند. مثلا فلانی و بهمانی نظرشان با نظرات دولت نهم در اداره کشور متفاوت است اما چون حضرت آقا دولت را تایید کرده اند سکوت کرده اندو بعضی دیگر هم که با دولت هم نظر هستند، مشغول خدمت هستند.


زمان: ایام انتخابات دهم دوره ریاست جمهوری-بعد از مناظره موسوی و احمدی نژاد


اول مناظره بهت زده شده بودم. دهنم از تعجب باز مانده بود. آخر مناظره خوشحال بودم از اینکه یک نفر پیدا شد و حرف دل بچه حزب اللهی ها را بعد از 12 سال زد. و خوشحال تر از اینکه این بغض های در گلو مانده از رسانه ملی در برنامه ای که جزء پربیینده ترین برنامه ها بود پخش شد. و ناراحت بودم از اینکه حرف هایی هم زده شد که باور کردنش تلخ بود..

 

زمان: ایام انتخابات دهم دوره ریاست جمهوری-قبل از مناظره کروبی و احمدی نژاد(بعد از ظهر)

 

بعد از چند روز دوری از همان رزمنده پرسیدم که دیدید احمدی نژاد چه گفت؟ نظرتان چیست ؟ بعد از کمی صحبت و از این در و آن در گفت، خیلی ناگهانی و با حالتی جدی و عجیب گفت: به نظرم او یکی از یاران امام زمان عج است. چشمانم گرد شده بود. گفت: جدی می گویم حتما یار امام زمان است که اینقدر با شجاعت و قدرت با صاحبان قدرت درگیر شده است.چند لحظه ای با تعجب نگاهمان به هم دوخته شد. آخر او هیچ وقت در مورد کسی نظری نمی داد. چه برسد به این که همچین حرفی بزند. دید تعجب کردم بعد از آن چند لحظه تلاقی نگاه، سکوت را شکست و حرفی زدکه هر دو بلند خندیدم و بقیه آمدند جویا شدند که به چه می خندید.!

 

زمان: ایام انتخابات دهم دوره ریاست جمهوری-بعد از مناظره کروبی و احمدی نژاد

 

مناظره شروع شد. همه نشسته بودیم و تماشا می کردیم. هیجان داشتم و صلوات می فرستادم. قضیه خیلی جدی شده بود. تصمیم ندارم حرف ها را مطرح کنم. اما آخرای مناظره بود. چشمانم پر از اشک شده بود. مخصوصا بعد از اینکه آقای احمدی نژاد در مورد یکی از سوالهایش خیلی پافشاری می کرد. در این مملکت چه خبر است. برگشتم با چشمانی پر از اشک و صدایی که از زور ناراحتی و بغض می لرزید به او گفتم: دلم می سوزد. دلم برای شماها می سوزد. دلم برای حاج احمد کاظمی می سوزد. برای آنهایی که جان خود را کف دست گذاشته و برای این انقلاب این مملکت صبح تا شب می دوند می سوزد. ما این همه خون دادیم این همه شهید دادیم که یک سری بنشینند بر تخت قدرت و معلوم نباشد چه می کنند؟ خودم را کنترل کردم. عکس همه شهدایی که یک عمر از وقتی که خودم را شناختم آنها را نیز شناختم...نه بهتر است بگویم با آنها بود که خودم را شناختم، عکس همه شان جلوی چشمم رد می شد. شهید محمد جهان آرا، حاج احمد متوسلیان، شهید احمد کاظمی، همه جوانانی که اسم و عکسشان بر سر در کوچه ها و دیوار خانه هایمان نصب است. می فهمند خون یعنی چه؟ می فهمند جان یعنی چه؟ دل خون را که می دانم نمی فهمند.

حرفی نزدم چون دیدم او از من به هم ریخته تر است. چه بر سر ما آمد؟ خون را به بازی نگیرید که بد حساب رسی دارد.

هنوز هم نمی توانم باور کنم که چه بر سر ما آمده است.

یا علی (ع) مددی



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط : در آرزوی شهادت : دلارام | نظر شما [ نظر]

    احمدی دلاور ، امید قلب رهبر

    جمعه 88 خرداد 1 ساعت 11:8 عصر

    بسم رب الشهداء والصدیقین

    السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة، فاطمةالزهراء

    کجایید ای شهیدان خدایی

    بلاجویان دشت کربلایی

    امروز همایش حامیان جوان دکتر احمدی نژاد در سالن شهدای هفت تیر برگزار شد.
    حضور دانشجویان مکتبی و آرمانخواه پیرو ولایت چشمگیر بود.

    از ساعت 2:15 تقریبا در محل حاضر بودم. قبل از ورود دکتر کلیپ هایی مرتبط در حمایت از آقای دکتر احمدی نژاد پخش شد. و سپس فیلم های کوتاهی از سفرهای استانی رییس جمهور در شهرهای مختلف...نشست و برخاست دکتر با عشایران چادر نشین و مردم زلزله زده بم و مردم مستضعف روستاها و دهاتهای محروم و سخنان و درد دلهای مردم آن مناطق...
    حجةالاسلام دکتر مرتضی  آقا تهرانی قبل از ورود دکتر احمدی نژاد سخنرانی کردند ..

    حدودا ساعت 4:30 دکتر وارد سالن شد و با استقبال گرم بچه ها روبرو شد.

    دکتر دل پری داشت از توهین و تخریب هایی که علیه دولت در این چهار سال صورت گرفته و حتی در این یکی دو ماه نزدیک به انتخابات هم بیشتر شده است. گفت که اگر ما جواب نمیدهیم به این معنی نیست که جواب ندارد. بلکه سینه مالامال از حرف است اما به خاطر این ملت سکوت کرده ام و حضرت آقا در اول دوره فرموده اند که باید مشکلات را تحمل کنی و من تحمل کرده ام و خواهم کرد.

    سخنرانی که دکتر ایراد کرد از هر نظر کامل و عالی بود و در هر بخش با شعارهای جوانان و دانشجویان حاضر در سالن پیگیری میشد.

    مثلا وقتی که دکتر گفت:( به من می گویند تو داری اینچنین عمل می کنی آیا برای آینده خودت هم فکری کرده ای ؟ گفته ام هزار تا مثل احمدی نژاد فدای عزت این ملت... )حضار با شعار حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست حرف او را تایید کردند. اول با مشت های گره کرده و بعد کل سالن شروع به سینه زدن کردند.

    و یا در یک قسمت از حرف های دکتر در تاییدش ندای یا زهرای بچه ها بلند شد.

    تعدادی از شعارهایی که امروز در تایید سخنان فرزند ملت و رییس جمهور مکتبی داده شد..

    یا زهرا (س)

    احمدی نژاد ساده زیست، نابود گر صهیونیست

    هیهات من الذلة

    دانشجو می میرد ، ذلت نمی پذیرد

    حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست

    ابالفضل علمدار احمدی رو نگه دار

    مالک اشتر علی ، تو انتخاب اولی (تو افتخار رهبری)

    احمدی پهلوان، حامی مستضعفان

    احمدی قهرمان، امید نسل جوان

    مرگ بر اسلام آمریکایی

    تکبیر...الله اکبر الله اکبرالله اکبر...

    درود بر احمدی ، سلام بر رجایی

    مرگ بر منافق

    مرگ بر سازشکار

    احمدی افشا کن

    احمدی دلاور ، امید قلب رهبر

    توپ تانک اهانت، دیگر اثر ندارد

    منافق حیا کن ، احمدی رو رها کن

    احمدی پاینده ، رییس جمهور آینده

    دولت خدمتگزار ، تشکر شکر

    دست خدا یار تو ، خدا نگهدار تو...

    امشب اولین برنامه تلویزیونی تبلیغانی کاندیداها پخش شد، که مربوط به جناب میرحسن بود .
    واقعا بعد از شنیدن حرفهای دیکته شده ایشان، که خیلی هم وسط صحبتهایشان فراموش می کردند و توپوق می زدند، دعا کردم که خدا به آقای احمدی نژاد صبر دهد، چرا که
    90% صحبت های این کاندیدا در کوبیدن و تخریب دولت نهم بود.

    دلم از این می سوزد که ما چقدر باید قدرناشناس باشیم که تلاش  و پرکاری فردی را که مقام معظم رهبری تلاش و پشتکارش را تایید فرموده و بر پرکاریش در راه خدمت به مردم و ملت صحه گذاشته نادیده بگیریم، بی خوابیهایش را، از خود و خانواده گذشتن ها و به اداره امور رسیدن هایش را نادیده بگیریم،و هر حرفی را راحت بر زبان بیاوریم...

    آیا حضرت آقا نفرمودند که در مورد بی انصافی های که در مورد دولت نهم میکنید از خدا بترسید؟
    که من لم یشکر المخلوق لما یشکر الخالق ...کسی که از خلق تشکر نکند....از خالق هم تشکر نخواهد کرد..

    آری، دلم گرفته است ....
    بسم الله الرحمن الرحیم....والعصر...ان الانسان لفی خسر...الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و  تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر

    یا علی (ع) مددی



    نوشته شده توسط : در آرزوی شهادت : دلارام | نظر شما [ نظر]

    انتخاب اصلح برای دولت دهم

    چهارشنبه 88 اردیبهشت 30 ساعت 8:50 عصر

    بسم رب الشهداء

    السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة، فاطمة الزهراء

     

    اگر  ولایت مدار هستیم، اگر رهبر پذیریم و باری به هر جهت نیستیم،

     اگر منصف هستیم و آزاده هستیم،

     اگر تعالی و پیشرفت کشور خود را می خواهیم،

    و اگر دلمان برای مظلومان و ضعیفان جامعه می سوزد..

    انتخاب اصلح باید داشت و بدانیم اهمیت انتخاب خود را که از انتخابی که میکنیم خواهند پرسید..

     

    سخنان حضرت آقا در مورد دولت نهم از سال 1385 تا سال 1386

    *خوشبختانه رویکرد دولت و آقای رییس جمهور طوری بوده که کسانی که تمایل به فساد دارند، مرعوبند.(6/6/85)

    شما دولتی هستید مردمی، یعنی مردم وقتی حرف شما و صدای شما را می شنوند، کانه از جنس خودشان یک حرفی می شنوند.(2/6/87)

    *ساده زیستی به خصوص در خود آقای رییس جمهور خوب و برجسته است.(2/6/87)

    *پرکاری این دولت انصافا برجسته است. بی انصافی ما هر چه هم زیاد باشد نمی تواند به این حقیقت غلبه پیدا کند که دولت شما انصافا دولت پرکاری است و تلاشتان و کارتان و تحرکتان خیلی زیاد است. این بسیار جای خرسندی دارد.(4/6/86)

     

    سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع مردم کردستان:(اردیبهشت 1387)

    *رییس جمهور( آینده) باید ضد فساد، مردمی، ساده زیست و پرکار باشد.

    *می بینید که اگر رییس جمهور شور و نشاط و اراده داشته باشد، خدمت بزرگی می توان انجام داد.

    *نامزدهای محترم توجه داشته باشند: اذهان عمومی را تخریب نکنند. این همه نسبت خلاف دادن به این و آن، تخریب کنند اذهان کردم است. واقعیت هم ندارد. خلاف واقع هم هست. بنده که از همه این آقایان اوضاع کشور را بیشتر می دانم و بهتر خبر دارم ، می دانم که بسیاری از این مطالبی که به عنوان انتقاد درباره ی وضع کشور و وضع اقتصاد و این ها می گویند، خلاف واقع است، اشتباه می کنند.

    *یک روزی بود که مردم باید زحمت می کشیدند که به حضور دولت ها برسند، امروز به برکت اسلام دولت ها هستند که راه می افتند و به استان های مختلف، شهرهای مختلف و دورافتاده ترین نقاط کشور می روند ، رییس جمهور می رود، وزیر می رود، مسئولین گوناگون می روند. مردم بعضی جاهایی که رییس جمهور در آنجاها حضور پیدا می کند، می گویند ما در دوران گذشته یک مدیر کل هم در اینجاها ندیده بودیم. راست هم می گویند.این از برکت اسلام است. اسلام حکومت ها را موظف می کند که به دشوارترین کارها و به ضعیف ترین مردم بیشتر بپردازند تا به کارهای آسان.

     



    نوشته شده توسط : در آرزوی شهادت : دلارام | نظر شما [ نظر]

    نظرات من وقتی یک اصلاح طلب میشوم.!

    سه شنبه 88 اردیبهشت 29 ساعت 2:2 صبح

    بسم رب الشهداء

    السلام علیک یا فاطمة الزهراء

    ما مکلف به وظیفه ایم ، نه مکلف به نتیجه.

     (نظرات من وقتی یک اصلاح طلب میشوم.!)

    دولت نهم به جای کارهای زیر بنایی به مردم صدقه می دهد:

    در این جا اول باید کارهای اصولی و زیر بنایی را تعریف کنیم:

    1-دولتی کردن یا اختصاصی کردن اقتصاد به منظور انهدام صنایع نساجی، کشاورزی، دامداری، تولیدی.

    2-برنامه ریزی برای کم کردن حقوق افراد بی اهمیت جامعه و افزایش صد برابری حقوق مدیران خاص

    3-فروش نفت و معدن و منابع ملی و در مقابل بی بودجه گذاشتن پروژه های عمرانی در شهرستان ها و انباشته کردن درآمدهای نفت در حساب ذخیره ارزی در بانک های قدرت های بزرگ و در عوض دادن اونتاژ و چرب کردن سبیلشان تا آنها پول ما را بالا نکشند و تلاش برای بدنام کردن ایران تا آنها به جرم نکرده غنی سازی اورانیوم پول ها را هپل هپو کنند.

    4-البته بهانه لازم برای کشیدن پول را هم خودمان به دستشان میدهیم.

    5-استفاده از حساب ذخیره ارزی فقط در موارد اختصاصی شامل موسسه و نهادهای خاص(توجه: تولیدکنندگان و صادرکنندگان موفق استثناء هستند)

    6-عدم وجود بیمه بیکاری و بهداشتی برای مردم زیرا بیمه روستاییان صدقه است و پررو می شوند.

    7-استفاده از پس اندازهای صندوق ذخیره بازنشستگان و فرهنگیان و تامین اجتماعی در صورت کسری بودجه به دلیل ریخت و پاش های زاید ما.

    دکتر احمدی نژاد همه را صدقه پرور کرده چون:

    1-حقوق بازنشسته ها را زیاد کرده

    2-قانون هماهنگ برای دریافت حقوق کارمندان وضع کرده و حقوق مدیران را کم کرده وسهام عدالت داده است.

    3-مدافع واقعی بخش خصوصی و تولید داخلی است.

    4-پولهای ایران را از حساب بانک های انگلیسی و فرانسوی درآورده است.

    5-انرژی هسته ای را از دست بهانه گیری ما بیرون آورده است.

    6-روستاها را آباد کرده و کارهای عمرانی کشور را سرعت سرسام آوری داده است.

    7-از همه بدتر اینکه جلو در جیب گشاد مدیران سوء استفاده کن رانت خور را تا حدی دوخته و واقعا ظلم بزرگی کرده است.

    8-دست آخر هم بیمه روستاییان، طرح پزشک خانواده، بیمه زنان خانه دار و هزارتا گدا پروری و صدقه دهی دیگه کرده و نشان داده اصلا فهم اقتصادی ندارد.

    برگرفته از یک نشریه دانشجویی..

    یا علی ع مدد

     



    نوشته شده توسط : در آرزوی شهادت : دلارام | نظر شما [ نظر]

    آیا میرحسین موسوی نخست وزیر حضرت امام (ره) بود؟

    جمعه 88 اردیبهشت 25 ساعت 12:52 صبح

    بسم رب الشهداء و الصدیقین

    السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة المظلومة، فاطمة الزهراء

     

    این پست سیاسی نیست.

    جهت بررسی

     رییس جمهور من باید اصلح باشد تا بتواند مصلح شود.

    پست روشنگر

    1-سوایق انقلابی و مبارزاتی میرحسین موسوی چیست؟

    2-آیا میرحسین موسوی نخست وزیر حضرت امام (ره) بود؟

     

    میر حسین موسوی متولد 1320 می باشد. در زمان انقلاب یعنی سال 1357 ایشان 37 ساله بوده است. اکثر انقلابیونی که در این سنین بوده اند سابقه مبارزاتی دارند و پرونده آنها در ساواک موجود است. در سازمان اسناد انقلاب اسلامی،پرونده های افرادی که توسط ساواک تحت شکنجه و حتی بازجویی قرار گرفته اند موجود است. میرحسین موسوی هیچ گونه پرونده ای در ساواک نداشته است و همچنین همسرش خانم زهرا رهنورد.

    تنها سابقه انقلابی که از این دو در اذهان است نمایشگاه نقاشی به اسم موش و گربه است که در دانشگاه تهران در سال 1353 دایر شد و از نظر مردم دارای مفاهیم ضد سلطنتی و ضد شاه بود.مهندس موسوی با نام حسین رهجو و همسرش زهره کاظمی با نام زهرا رهنورد این نمایشگاه را دایر کرده بودند.پدر خانم زهره کاظمی(زهرا رهنورد) از امیران ارتش شاه بود و از خانواده متمولی بودند.

    آقای میرحسین موسوی قبل از انقلاب با پسر مهندس بازرگان و یکی از فعالان انقلابی گروه مارکسیسم، شرکتی به اسم شرکت سمرقند دایر کردند. که پس کشته شدن آن انقلابی مارکسیسم در درگیری با ساواک و رفتن پسر بازرگان به خارج از ایران، آقای موسوی شرکت را تعطیل کرد.

    در زمان رژیم ستم شاهی، کوچکترین مبارزه با شاه و یا ظن بد داشتن ساواک به فرد وی را از بسیاری از مضایا محروم می کرد. آقای موسوی در سال 1353 به عضویت هیات علمی دانشگاه ملی درآمد که برای این امر حتما باید ساواک به دانشگاه تاییدیه می داد که این فرد صلاحیت لازم را دارد و بنا بر این مبنا ایشان تا آن زمان حتی یک سیلی هم از ساواک نخورده بودند.!

    به عنوان مثال ، دکتر شریعتی پس از اخذ مدرک دکتری و بازگشت به ایران، چون مورد تایید ساواک نبود در یکی از روستاهای دور افتاده نزدیک سبزه وار اجازه تدریس گرفت.
    و اما در مورد نخست وزیری میرحسین موسوی:

    پس از شهادت آقای رجایی و نخست وزیرش آقای باهنر، حزب جمهوری اسلامی از آقای خامنه ای خواستند که کاندیدای ریاست جمهوری شوند. ایشان پذیرفتند و نودو چند درصد آرا را به خود اختصاص دادند و رییس جمهور ایران شدند.

    بر طبق نوشته های آقای هاشمی در  کتاب خاطراتشان:
    آقای هاشمی رفسنجانی خدمت حضرت امام رسیدند تا از نظر امام در مورد انتخاب نخست وزیری جویا شوند. نظر حضرت امام (ره) آقای ولایتی بود. اما آقای هاشمی در کتاب ذکر کرده اند که اعضای حزب جمهوری چندین بار پیش من آمدند و تاکید داشتند که با نخست وزیری آقای میرحسین موسوی موافقند. آقای ولایتی از مجلس رای اعتماد نمیگیرند و آقای هاشمی خدمت حضرت امام می رسند و عرض می کنند که اعضای حزب نظرشان روی آقای موسوی است و این بار هم امام (ره) می فرمایند که با نخست وزیری آقای مهندس غرضی موافقندو مجلس بررسی نماید.

    آقای هاشمی در کتاب خاطراتشان نوشته اند که به حضرت امام عرض کردم که کتبا نظرتان را اعلام نفرمایید چون ممکن است مانند دفعه قبل ایشان رای اعتماد نیاورند. چندین بار به طور مداوم اعضای حزب با آقای هاشمی جلسه می گذارند و روی نخست وزیری مهندس موسوی تاکید می کنند و در نهایت هم حضرت امام (ره) با این قضیه موافقت می نمایند.

     آقای میرحسین موسوی در دوران نخست وزیری مرتب با آقای هاشمی جلسه داشتند و با ایشان هماهنگیشان بیشتر بود تا با رییس جمهور. سند هم آنکه در خاطرات آقای هاشمی جلسات ذکر شده و مثلا گفته شده که محسن رضایی برای جبهه 1000 سکه بهار آزادی می خواست، به نخست وزیر گفتم بدهد!!! این یعنی نخست وزیر تحت امر آقای هاشمی یوده اند.

    چهار سال اول ریاست جمهوری حضرت آقای خامنه ای تمام می شود. آقای خامنه ای خدمت حضرت امام می رسند و عرض می کنند که اگر امام اجازه دهند این دور برای ریاست جمهوری کاندیدا نشوند و دلیلشان هم این بوده که چون در انتخاب نخست وزیر  ، رییس جمهور دخالتی ندارد، ایشان با نخست وزیر انتخابی هماهنگی ندارند و بنابراین نمی توانند برنامه های مورد نظرشان را به خوبی اجرا نمایند.

    حضرت امام (ره) فرمودند، شما کاندیدا شوید انتخاب نخست وزیر را به رییس جمهور واگذار می کنیم.

    حضرت آقا کاندیدا می شوند و برای دومین بار، با آراء اکثریت رییس جمهور می شوند.

    هنگام انتخاب نخست وزیری، محسن رضایی فرمانده وقت سپاه ، خدمت حضرت امام می رسد و با ارایه ی تحلیلی عرض می کند که اگر میرحسین موسوی نخست وزیر نشود بر روحیه رزمندگان تاثیر بدی خواهد داشت. بر طبق تحلیل ارایه شده حضرت امام می پذیرند و میر حسین موسوی برای بار دوم نخست وزیر می شود.

    در کتاب خاطرات آقای هاشمی ،پس از انتخاب میرحسین به عنوان نخست وزیر برای بار دوم، آقای هاشمی ذکر کرده اند که من اکنون در معذوریات اخلاقی نسبت به آقای خامنه ای قرار دارم، چرا که ما به ایشان  قول دادیم که نخست وزیر را خودشان تعیین کنند و با این شرایط ایشان قبول کردند کاندیدای ریاست جمهوری شوند.

    و ماجرای استعفای میرحسین موسوی در سال 1367..

    در سال 1367، مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر وقت، به دلیل آنکه 3 نفر از وزیران کابینه اش را مجلس وقت استیضاح کرده بود، از سمت خود استعفا کرد.

    شما وقتی می خواهید استعفا بدهید به رییس خود استعفا می دهید. اگر بالفرض با رییس مشکل داشته باشید به مسوول بالاتری استعفا می دهید.

    حضرت امام (ره) رهبر انقلاب اسلامی و حضرت آقای خامنه ای رییس جمهور وقت، هر دو استعفای میرحسین موسوی را از رادیو شنیدند!!

    رییس رادیو در آن زمان آقای محمد هاشمی برادر آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. متن استعفا نامه موسوی قبل از ارایه شدن به مقامات، از رادیو قرایت شد !
    نکته بدی که در این استعفا نامه وجود دارد این است که میرحسین موسوی نامه خود را با این مضمون شروع کرده است:

    ملت قهرمان ایران..

    یعنی نه خطاب به رهبر انقلاب و نه خطاب به رییس جمهور وقت، بلکه به سبک مصدق در زمان مشروطه خطاب به ملت ایران استعفا کرد.

    که حضرت امام (ره) فرمودند که من موسوی و غیره و شخص برایم مهم نیست . برای من کیان ملت اسلام و حکومت اسلامی مهم است. و از آن پس پست نخست وزیری از قانون اساسی حذف شد.

    امام خمینی رحمه الله علیه : ( بعد از استعفای میر حسین )

    " جناب آقای موسوی نخست وزیر محترم نامه استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود اگر تصمیم بدین کار داشتید لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می گذاشتید . در زمانی که مردم حزب الله برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه می برند چه وقت گله و استعفا است !......" رجوع شود به صحیفه نور جلد 21 صفحه 11

    قصد زدن این پست و این مطالب را نداشتم. اما برایم مهم است که مملکت و دولتی که با خون هزاران شهید پا گرفته است قرار است به دست چه کسانی اداره شود.

    به قول راویان راهیان نور، حواسمان جمع باشد ما دوبار در این تاریخ سی ساله انقلاب اشتباه کردیم..

    یکی همان زمانی که به رزمندگان ما در خط مقدم، مهمات و آذوقه ندادند و باعث شهادت علم الهدی ها و منتظر القایم ها شدند.

    و یکی هم زمانی که شروع کردند به برداشتن اسامی شهدای عزیز و جوانان غیور این مرزو بوم، از روی کوچه ها و خیابان ها..

    حواسمان جمع باشد که زنگ بعد حساب داریم.

    یا علی(ع)، مددی



    نوشته شده توسط : در آرزوی شهادت : دلارام | نظر شما [ نظر]


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    شهادت را امیدی بود روزی...
    [عناوین آرشیوشده]